نميدونم اين coral كوچولو چه هدفي داشت كه پنجشنبه اي جلوي ما زنگ زد سينما عصرجديد و ساعت سأنس هاي فيلم آتش بس رو پرسيد. ولي خب باعث شد ما همت كنيم و بريم سينما...بماند كه به خاطر نمازجمعه كلي تو خيابونها دچار دردسر شديم و آخرش هم به جاي عصرجديد سر از سينما آفريقا در آورديم.
ولي به هرحال رفتيم و اين فيلم رو ديديم.
از ديدگاه من فيلم مسأله خوبي رو عنوان كرده بود. اينكه افراد وارد زندگي مي شوند، ازدواج مي كنند و حتي بچه دار هم مي شوند بدون اينكه ذره اي از وجود خودشون رو بشناسند و اين زندگي به همين صورت پيش مي رود.
گرچه متأسفانه فكر كنم به دليل اينكه خانم ميلاني چاشني طنز رو به اين فيلم اضافه كرده بود، اكثر افراد به جاي اينكه به جنبه آموزشي آن اهميت بدهند فقط قسمتهاي طنز رو بگيرند و فقط بگويند فيلم جالبي بود، خنده دار بود :(...
به هرحال من فكر مي كنم خيلي هم گريه دار بود. چون واقعيت عيان جامعه رو نشون ميداد.
خیلی خیلی وقته فیلم ندیدم هم به خاطر اینکه با مهناز و نیکا نمیتونیم بریم سینما و هم به این دلیل که راستش دیگه خیلی این فیلمای ایرانی تکراری شدن موضوعات، بازیگرا،نقشای تکراریشون، شعارهای تکراریشون و ... بگذریم
جوری شده که فکر میکنم فقط باید فیلمای کُمدی ایرانی رو دید تا حداقل یه کم بخندیم
منتظر دیدن یه فیلم ایرانی مثل مسافران یا سگ کشی هستم کجایی بیضایی؟