Mar 28, 2007
ديدار مجدد
يه زماني آخر دانشگاه كه بوديم
با دوستانمون يه گروه اينترنتي تو ياهو براي همكلاسامون ساختيم
كه به كمك اون بتونيم از همديگه خبر داشته باشيم.
يه مدتي هم بچه ها توش فعال بودن،
البته خب دليلش اين بود كه تازه درس رو تموم كرده بودن
و هنوز همه يه جورايي بيكار بودن
ولي دو سه ساليه ديگه فقط هر از صد سالي يه بار
يكي از دوستان يه ايميل فورواردي به اين گروه ارسال ميكنه
حالا يه ماهي ميشه كه يكي از همكلاسيهاي قديمي
كه تو اين پنج ساله به كل ازش بي خبر بوديم
هوس كرده كه دوباره گروه رو فعال كنه
البته اون هم حتماً به اين دليله
كه طرف احساس نياز كرده و
ديده لازمه كه حداقل از محل كار همكلاسيها خبر داشته باشه
تا هروقت به كارش اومد بتونه تماسي داشته باشه.
واي چرا زندگي طوري شده
كه آدم نميتونه قبول كنه كه كسي واقعاً از روي علاقه بخواد
دوستان قديمش رو ملاقات كنه؟
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 1:36 PM | Permalink | 2 comments
Mar 26, 2007
دزدي

صبح روز سوم از خواب بيدار شي
ببيني همسر گرامي داره اينور اونور ميزنه
تا شماره تلفن اداره برق رو پيدا كنه
مي فهمي كه نه تنها از نيمه شب برق رفته
بلكه فقط خونه شما هم هست كه تو يه محل برق نداره.
خلاصه،
پرس و جو كنان و چند بار به حياط و فيوز سرزدنها
نتيجه اش اين ميشه كه مي بيني تو كوچه ماشين پليس هست.
حالا چي؟؟
يه آقا دزده بنده خدايي از عيد ديدني برگشتني،
يه سري هم به كابلهاي برق محله زده و
البته خوش انصاف براي اينكه مردم بيشتري وسايل برقيشون رو از دست ندن،
نگاه كرده ببينه كدوم ساختمون واحدهاش كمتره
ساختمون ما رو انتخاب كرده و
كابلش رو دزديده.
حالا اگه كسي از برنامه هايي كه صدا و سيما صبح روز سوم پخش كرده
يه نسخه داره خوشحال ميشم در اختيارم قرار بده.
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 9:29 AM | Permalink | 2 comments
Mar 21, 2007
سال نو
سلام
الان ساعت سه و بیست و یک دقیقه صبح
اول فروردین سال 86 است.
عید همه مبارک...
هنوز سال تحویل نشده و ما در انتظاریم.
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 3:14 AM | Permalink | 6 comments
Mar 17, 2007
سال خوك

امسال سال خوكه
ميگن خوك نماد داراييه،
پس اميدوارم امسال همه پولدار بشن
از اونجايي كه عروسكهاش رنگ صورتي ان
من كلي باهاش حال ميكنم.


 
posted by تيستو سبزانگشتي at 12:06 PM | Permalink | 1 comments
آخرين هفته سال
عجب پنجشنبه ، جمعه طولاني اي!!
تازه دارم مي فهمم، وقتي پنجشنبه كلاس و كار نداري
زندگي چقدر لذت بخش و خانوادگيه!
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 12:05 PM | Permalink | 0 comments
Mar 14, 2007
خريد عيد
واي چقدر دم عيد،تو كوچه و خيابون و بازار قدم زدن رو دوست دارم،
جالب اينجاست كه هيچوقت هم تو اين گشت و گذارها
خريد خاصي نمي كنم،
فقط ميرم و مي چرخم و به مردم ديگه نگاه مي كنم.
امسال هنوز فرصت نكردم برم بازار تهران،
اگه بشه فردا بايد برم اونور!
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 11:40 AM | Permalink | 5 comments
چهارشنبه سوري


عجب هنري از خودم به خرج دادم،
توي اون سر و صدا كه از كوچه ميومد،
صداي آهنگ و آواز،
همزمان صداي ترقه و فشفشه و ...
از اونطرف هم صداي تلويزيون خونه!
توپ از ساعت 9 خوابيدم تا صبح!
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 11:03 AM | Permalink | 2 comments
Mar 13, 2007
تعطيلات نوروزي
به يك فروند ويلا،
اتاق،
سوئيت
و يا هر مكاني كه بشه در طول عيد در اون اتراق كرد
در هر شهري از كشور كه باشه
ترجيحاً در شهرستانهاي با آب و هواي مناسب
در عيد نوروز نيازمنديم.
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 2:16 PM | Permalink | 3 comments
Mar 11, 2007
الماس شرق

عجب مجتمع تجاري اي زدن تو مشهد
گرچه احتمالاً بايد يه چهار سال ديگه سر بزنيم
تا همه قسمتهاش باز شده باشه.
حيف كه ديروز تعطيل بود!
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 3:14 PM | Permalink | 2 comments
بليط قطار


آي گول خورديم،
شايد هم گول ما رو خورد!
ولي بليط قطاري كه برامون خريده بودن
قطار سيمرغ بود كه از همه گرون تره!
رفتيم ديديم قطارهاي ديگه سوپردولوكسش رو هم ميگرفتيم
رفت و برگشتش تازه ميشد يه رفت يا برگشت ما!!
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 3:05 PM | Permalink | 0 comments
Mar 7, 2007
مشهد

امروز ميريم مشهد،
چقدر ديشب خاطرات قديمي از سفرهاي دانشجويي به مشهد
رو مرور كرديم.
جالبه تا قبل از ما شدن،
تقريباً هر سال با هم مشهد بوديم،
بعد از اون.... امسال اولين باره!
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 9:33 AM | Permalink | 3 comments
Mar 5, 2007
ساكت

واي چقدر حرف ميزنه،
يعني ديروز از وقتي كه ما رسيديم داشت حرف ميزد،
ما هم نشستيم،
من شروع كردم به روزنامه خوندن،
بعدش يه شيريني خوردم،
بعدش جدول روزنامه ايران رو شروع كردم به حل كردن
تمام اين مدت اون داشت حرف ميزد
بدون اينكه مهلت بده
خداي نكرده از ديگر افراد حاضر تو خونه هم حرفي بزنن
درباره همه چي هم حرف زد
از لايحه بودجه تو مجلس گرفته
تا امتحان دستياري پزشكي
بعد هم از كارهايي كه دو روزه كرده بود
و ...
جدولم تموم شد،
رفتم به كار ديگه رسيدم
برگشتم،
باز داشت حرف ميزد
خدا رو شكر كه من هيچوقت طرف صحبتش نيستم
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 12:23 PM | Permalink | 4 comments
Mar 4, 2007
عابر بانك
كارت عابر‌بانكم براي بار دوم خراب شد،
آخر سالي باز بايد بي كارتي بكشم تا برام عوضش كنن.
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 3:03 PM | Permalink | 2 comments
مرحوم شوهرعمه
آدم وقتي شبها زياد بخوابه
همين بلا هم سرش مياد
كه هر شب يكي رو تو خواب ببينه
پنجشنبه نوبت شوهر‌عمه جاني بود كه
حدود هشت ساله فوت كرده
و من هم نه تنها خوابش رو نميديدم
حتي تو مدت شايد بيشتر از پنج بار اسمش رو نياورده بودم،حالا تو خوابش داشتم كمكش مي كردم
رمز كارت پارسيانش رو پيدا كنه،
بايد به عمه جان بگم بره مدارك قديمي رو بگرده
خدا رو چه ديدي شايد دفترچه حسابي چيزي داشته
كه الان برنده جايزه اي از بانك شده باشه
ولي بايد حتماً ازش قول بگيرم كه نصف نصف
چون رمزش رو فقط من ميدونم!
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 3:03 PM | Permalink | 2 comments
Mar 3, 2007
فوقش ليسانس
اين هفته كنكور فوق ليسانس
يا به قولي كارشناسي ارشد اجرا شد
خداييش خيلي آسون بود،
اگه من تو اين شش ماه گذشته يه ذره درس خونده بودم
كاش درس خونده بودم!
اينجوري حال همه اون بچه سوسولهاي درسخون
يه عالمه كلاس رفته رو ميگرفتم.
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 8:46 AM | Permalink | 4 comments
تصميمم عوض شد
خب اين تصميم من
فكر كنم اينطور كه دوستان كامنتيدند
بايد تبديل بشه به تصميمهاي مختلف
براي مجيد داداش
براي كورال بانو
و ديگر دوستان
اصلاً تصميم خودم يادم رفت چي بود
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 8:45 AM | Permalink | 3 comments
خاله خانمي
آخه هي نگو مواظب مامانت باش
خودت كه داغون تري!
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 8:45 AM | Permalink | 3 comments
تموم شد
چله اش هم گذشت،
شاهنامه فردوسي به آخرش رسيد.
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 8:43 AM | Permalink | 1 comments