جمعه تولدته
دهمين ساله كه روز تولدت تو خونه مون نيستي.
ميدوني اون موقعها كمتر تولد مي گرفتيم
ولي الان براي همه مون اهميت بيشتري پيدا كرده
البته خب در حد يه كيك و كادوي كوچيك
ولي با اين حال.
ميخواستم برات يه هديه اساسي بفرستم
ولي نتونستم تو اين چند روز آماده اش كنم
دير كه نميشه
برات هفته بعد مي فرستم.
به هرحال اين رو نوشتم كه بگم:
تولدت مبارك
این جمله ی " دهمین ساله که تو خونمون نیستی روز تولدت" اینقدر حس کنجکاوی آدم رو قلقلک میده که ازت میخوام تو پست بعدی مشخص کنی منظورت چی و کی بوده، بر عکس همیشه که دوست دارم نوشته های مبهم و پیچیده ات رو بخونم