آدم وقتي شبها زياد بخوابه
همين بلا هم سرش مياد
كه هر شب يكي رو تو خواب ببينه
پنجشنبه نوبت شوهرعمه جاني بود كه
حدود هشت ساله فوت كرده
و من هم نه تنها خوابش رو نميديدم
حتي تو مدت شايد بيشتر از پنج بار اسمش رو نياورده بودم،حالا تو خوابش داشتم كمكش مي كردم
رمز كارت پارسيانش رو پيدا كنه،
بايد به عمه جان بگم بره مدارك قديمي رو بگرده
خدا رو چه ديدي شايد دفترچه حسابي چيزي داشته
كه الان برنده جايزه اي از بانك شده باشه
ولي بايد حتماً ازش قول بگيرم كه نصف نصف
چون رمزش رو فقط من ميدونم!
همين بلا هم سرش مياد
كه هر شب يكي رو تو خواب ببينه
پنجشنبه نوبت شوهرعمه جاني بود كه
حدود هشت ساله فوت كرده
و من هم نه تنها خوابش رو نميديدم
حتي تو مدت شايد بيشتر از پنج بار اسمش رو نياورده بودم،حالا تو خوابش داشتم كمكش مي كردم
رمز كارت پارسيانش رو پيدا كنه،
بايد به عمه جان بگم بره مدارك قديمي رو بگرده
خدا رو چه ديدي شايد دفترچه حسابي چيزي داشته
كه الان برنده جايزه اي از بانك شده باشه
ولي بايد حتماً ازش قول بگيرم كه نصف نصف
چون رمزش رو فقط من ميدونم!
ایوووووو .... چه عمه با شخصیتی داریدندنده ... با مو ازدواج مُکُنه؟