چطور ميتونه اينطور باشه؟
همه اش رفت و برگشت دارم نسبت بهش،
تو اوج احساس محبت نسبت به اين فرد،
يك لحظه يه حس ناگهاني وجودم رو ميگيره
و دلم نميخواد حتي بهش فكر كنم.
ولي حيف كه نميتونم،
به هرحال قسمتي از زندگيم رو تشكيل ميده
نميتونم كامل حذفش كنم
گاهي فكر ميكنم كه اون اين كار رو كرده
نه با من بلكه با خيلي هاي ديگه.
فقط ميدونم كه
دوست دارم باهاش خوب باشم،
با هم شاد باشيم
ببينمش و دوستش داشته باشم
ولي، ...
همه اش رفت و برگشت دارم نسبت بهش،
تو اوج احساس محبت نسبت به اين فرد،
يك لحظه يه حس ناگهاني وجودم رو ميگيره
و دلم نميخواد حتي بهش فكر كنم.
ولي حيف كه نميتونم،
به هرحال قسمتي از زندگيم رو تشكيل ميده
نميتونم كامل حذفش كنم
گاهي فكر ميكنم كه اون اين كار رو كرده
نه با من بلكه با خيلي هاي ديگه.
فقط ميدونم كه
دوست دارم باهاش خوب باشم،
با هم شاد باشيم
ببينمش و دوستش داشته باشم
ولي، ...
يكي يه راهي نشون بده!
آدما رو همونجوری که هستن با تمام خوبیها و بدیهاشون باید بخوایم، نمیتونیم تغییرشون بدیم، فقط میتونیم رابطمون رو اونجوری که میخوایم و میشه تنظیم کنیم
حذفش نکن! قتل کار خوبی نیست