داشتيم درباره وبلاگ نويسي صحبت ميكرديم
و اونا هردوشون اين عقيده رو داشتن
كه خيلي علاقمند به اين نيستن كه
بخوان احساساتشون رو از طريق وبلاگ
در اختيار ديگران بذارن،
و از اينكه بعضيها كليه احساساتشون رو
با جزئيات كامل تو وبلاگشون ميذارن
تعجب ميكردن...
راستي هم خيلي جالبه اين كه بعضي افراد اينكار رو ميكنن
آخه مسئله اينجاست كه بعضيها (مثل اين تيستو سبز انگشتي)
مشخصات خودشون رو كامل نميذارن
خب اين مهم نيست...
ولي مشكل از اونجا شروع ميشه كه
وقتي وبلاگ مينويسي بعد از يه مدت
دلت ميخواد كه حتماً خواننده داشته باشي
و خوانندههات هم حتماً برات كامنت بذارن
اونجاست كه مشكل پيش مياد،
اگه خيلي شخصي نوشته باشي،
حتماً سعي ميكني كه به طور كامل،
ناشناس بودن خودت رو ادامه بدي
ولي...
از اونجا كه هميشه دوستان ناديده براي آدم جذابترن،
يه روز به اينجا ميرسي كه دلت ميخواد
تو يه قرار وبلاگي هم ببينيشون،
و...داستان دنباله دار ميشه،
حالا مسئله اين ميشه كه اگه برات مهمه
بهتره از همون اول قيچي رو بگيري دستت و
خودت، خودت رو سانسور كني
اگه هم مهم نيست،
چرا ناشناس باشي؟؟؟
کی قرارشو بذاریم؟ ؛)