Jun 2, 2007
دلم سكوت ميخواد
تو يه اتاق 15 متري 7 نفر نشستن
در يك لحظه دو نفر با هم حرف ميزنن
يه نفر با موبايلش
دو نفر با تلفن روميزيشون،
البته همزمان يكيشون موبايلش هم زنگ مي‌زنه
و چون مشغول حرف زدنه،
حتي نمي‌كنه اون موبايل رو قطع كنه!
يه نفر با كاغذهاي رو ميزش ور ميره
و من....
دلم ميخواد داد بزنم
خدايا !!!
آخه كار با اعمال شاقه در اين حد؟؟
خدا رو شكر اين يه واحد مهندسي محسوب ميشه
و تا جايي كه من يادم مياد
كارهاي مهندسي يه نموره به فكر كردن هم احتياج دارن
تو اين سروصدا آخه نميشه دو رو به علاوه دو كرد
چه برسه به محاسبه و نقشه‌كشي و ....
بي‌خيال بريم موسيقي گوش بديم
مدير عزيز،
نيايي بگي چرا اون محاسبات انجام نشد؟؟
نيايي بگي چرا اين پروژه انقدر عقب افتاده،
چون خودت متهمي!
با اين فضاي كمي كه در اختيار ما قرار دادي
خودت متهمي....
 
posted by تيستو سبزانگشتي at 10:45 AM | Permalink |


3 نظرات بهاري شما:


  • At 6/02/2007 3:04 PM, Anonymous Anonymous

    خوب دختر جون اون ديگوله رو بكار بنداز تو اين جور مواقع است كه بايد بشي رابرت و بيخيال كارو سرو صدا واسه خودت دستاتو بكني تو جيبت و راه بري به اون مدير گل پسر هم كم گير بده اون بالايي ها مقصرند نه اون . :)

     
  • At 6/06/2007 11:38 AM, Blogger roze

    وقتي بدون برنامه ريزي دارن مرتباً نيرو مي گيرن فكر اين مسائل را هم بد نيست بكنند

     
  • At 6/06/2007 8:56 PM, Anonymous Anonymous

    age enghad sholoooghe , khob man ham sazam ro biaaram, tamrin konam, midooni ke too khoone hamsaye ha moazzab hastan, :D