يه زماني آخر دانشگاه كه بوديم
با دوستانمون يه گروه اينترنتي تو ياهو براي همكلاسامون ساختيم
كه به كمك اون بتونيم از همديگه خبر داشته باشيم.
يه مدتي هم بچه ها توش فعال بودن،
البته خب دليلش اين بود كه تازه درس رو تموم كرده بودن
و هنوز همه يه جورايي بيكار بودن
ولي دو سه ساليه ديگه فقط هر از صد سالي يه بار
يكي از دوستان يه ايميل فورواردي به اين گروه ارسال ميكنه
حالا يه ماهي ميشه كه يكي از همكلاسيهاي قديمي
كه تو اين پنج ساله به كل ازش بي خبر بوديم
هوس كرده كه دوباره گروه رو فعال كنه
البته اون هم حتماً به اين دليله
كه طرف احساس نياز كرده و
ديده لازمه كه حداقل از محل كار همكلاسيها خبر داشته باشه
تا هروقت به كارش اومد بتونه تماسي داشته باشه.
واي چرا زندگي طوري شده
كه آدم نميتونه قبول كنه كه كسي واقعاً از روي علاقه بخواد
دوستان قديمش رو ملاقات كنه؟
با دوستانمون يه گروه اينترنتي تو ياهو براي همكلاسامون ساختيم
كه به كمك اون بتونيم از همديگه خبر داشته باشيم.
يه مدتي هم بچه ها توش فعال بودن،
البته خب دليلش اين بود كه تازه درس رو تموم كرده بودن
و هنوز همه يه جورايي بيكار بودن
ولي دو سه ساليه ديگه فقط هر از صد سالي يه بار
يكي از دوستان يه ايميل فورواردي به اين گروه ارسال ميكنه
حالا يه ماهي ميشه كه يكي از همكلاسيهاي قديمي
كه تو اين پنج ساله به كل ازش بي خبر بوديم
هوس كرده كه دوباره گروه رو فعال كنه
البته اون هم حتماً به اين دليله
كه طرف احساس نياز كرده و
ديده لازمه كه حداقل از محل كار همكلاسيها خبر داشته باشه
تا هروقت به كارش اومد بتونه تماسي داشته باشه.
واي چرا زندگي طوري شده
كه آدم نميتونه قبول كنه كه كسي واقعاً از روي علاقه بخواد
دوستان قديمش رو ملاقات كنه؟